+به سلامتی اونی که آرزو بود...
نفس بود...
آرامش بود...
رویا بود...
ولی خاطره شد...
بغض شد...
درد شد...
کابوس شد...
منبع: جملک 3
+بلاخره جسد اونایی که میگفتن "برات میمیرم" پیدا شد!
در آغوش دیگری جان داده بودند!
جملک 3
+خوش به حالت آدم...
خودت بودی و حوایت...
کسی نبود حوایت را هوایی کند
جملک 3
+آسمان آبی...
بهار سبز...
پس چرا مداد من سیاه مینویسد...؟!
جملک 3
+تا که فهمید غم دارم آتش گرفت...
به خودت نگیر رفیق...
سیگار را گفتم...
مرامش ستودنی نیست؟؟؟
جملک 3
+یکرنگ تر از "تخم مرغ" ندیده بودم تا اینکه شکست و دو رنگی اش آشکار شد...
+تنهایی را ترجیح میدهم به تن هایی که در آغوش دیگر است!
جملک 3
+زیاد فرقی نکرده...
"خود خودش"است!
فقط کسی که دارد با او قدم می زند من نیستم...
جملک 3
+هر کجا که می بینم نوشته است "خواستن توانستن است"
آتش میگیرم...
یعنی او نخواست که نشد؟؟!
جملک 3